می خواهم از این به بعد عننده باشم.تا بهحال دیگران عننده بودند حالا نوبت
من است.عننده بودن خعلی خوب است. به آدم احساس خود تخلیه بودگی دست می دهد و
تازه هیچ کاری هم ندارد و بر عکس کارهای دیگر هرچه گشاد باشید بهتر است و
راندمان کاریتان بالاتر است و بدین صورت است که شما همیشه گشاد راه می روید
و هرکس به شما حرفی زد یا حتاع در موارد حادتر حرفی هم نزد فقط شما او را
دیدید روی او می عنید و در می روید. شما همین ا.ن را ببینید..آیا غیر از
عننده بودن چیز دیگری ست؟ تازه اسم جالبی هم دارد: ان عننده. بیایید همگی
عننده باشیم، فقط بر هم نعنیم.بر بقیه بعنیم.ولی خودمانیم ها..من هم فقط
حرفش را می زنم.پای عمل که برسد عنیده می شوم نه عننده و تفاوت تنها بین یک
"ی" و "ن" است، اما از زمین تا زیرزمین تفاوت دارد.