100

پایم را درست مقابل چشمانم قرار داده ام و می نویسم.البته نه اینکه فکر کنید که انقدر کوتاه هستم که پا و سرم در یک راستا قرار دارند ها!نع.فقط العان پایم به زیر میز حساسیت پیدا کرده است  و وقتی به طرف زیر میز می برمش خودش را به عقب پرت می کند و روی میز جا خوش کرده است.یعنی العان یک پایم کنار کیبرد و یکی پایین است. و العان داشتم به این فکر می کردم که بعضی دردها چقدر عمیقند!حتی از درد کنده شدن ناخن عمیق تر.بعضی دردها ناخنِ قلبت را می کنند و حتا نمی توانی داد بزنی و کسی را صدا کنی. و هیچ کس نمی آید چسب زخم بزند و قلبت را محکم ببندد،خودت هستی و خودت.یا باید روی قلبت را مرهم بگذاری که نمی شود،مرهمش سخت گیر می آید،یا باید بگذاری خودش جوش بخورد و مواظب باشی که بد جوش نخورد که تازه اول مصیبت می شود.باید خیلی مواظب قلب ها بود که به زیر میز گیر نکنند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد