144

مرد باید گاهی بی هوا نوازشت کند.

مرد باید گاه گاه با نگاه های روح نواز روحت را تازه کند.

مرد باید تو را با همه ی شلختگی های ظاهری ات عزیز بدارد و گاه صبح ها روی موهای نامرتبت بوسه بزند.

مرد باید امن ترین آغوش دنیا را داشته باشد. شانه هایش باید محکم ترین تکیه گاهت باشد.

مرد باید گاهی صبح ها برایت لقمه بگیرد.

مرد باید همه جا تو را ویار کند اصلن.

143

شما که غریبه نیستید حقیقتش را بخواهد پاره شدم و از پاره شدگی خود دلشادم و فیلان.و مدیونید اگر فکر کنید اگر ذره ای حتی یک چسوک پاهایم بسته است. امروز دقیقن بدین صورت بودم که هی بالا میرفتم و هی بدین صورت ذکر می گفتم: گو خوردم.هی می رفتیم ولی به خدای احد و واحد انگار اصلن نمی رفتیم.نمی رسیدیم که.و من امروز صدای چربی هایم را می شنیدم که می گفتند:پوووووووو و آب می شدند.می گفتند:عهههههه و به فناء فی الله می پیوستند.می گفتند پیسسسس و بخار می شدند.راستش را بخواهید آبشار نبود که فتوشاپ بود.اصلن فک می کردم اینجا یزد نیست که.جای دیگری ناکجاتر از یزد است.تا به حال این همه آب را یک جا ندیده بودم.آب های کف کرده ی سفید که نمی گویم به چه می مانست چون همه ی انهایی که از این آب خورده اند حالشان به هم می خورد و من دوست ندارم اینجور باشد.می دانید که؟!

142

مع الاسف انسانی هستم به شدت به یاد بیاور.منظورم این است که هی یک گوشه می نشینم و هی چیزهایی که نباید به یادم بیاید چون مرا داغان نموده و به کشور گا پرواز می دهد یادم می آید و این خیلی بد است.منظورم این است که مثلن می توانم بگویم 17 مهرماه 83 که سه شنبه بود و به قول آقامون چاوشی لعنت خدا به این سه شنبه ها ساعت  نه و نیم صبح قبل از کلاس هندسه ی تحلیلی که اتفاقن کوییز هم داشتیم فلانی چطور من را خرد کرد و دقیقن چه حرف هایی به من زد و هی می نشینم فکرش می کنم و روی در و دیوار پخش می شوم و هی با کارک خودم را جمع می کنم و به هم می چسبانم.ولی می دانید؟در این جمع کردن ها همه ی تکه هایم را پیدا نمی کنم که!این گونه است که خیلی از تکه های روحم را گم کرده ام.

141

این نوت ببخشید وصیت نامه را زمانی بخوانید که من شهید شده ام و دربیناتان نیستم و لیکن زنده ام و نزد خدا روزی می گیرم.

ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا...گو خوردین که تحسبن الذین می کنید.ولاکن ما زنده ایم و عند ربمان روزی می گیریم. (قرعان با اندکی تصرف و تلخیص)

هان ای دخترانم به گوش باشید بعد از من تنها از خودتان پیروی کنید.شهید یکی از کارهایش مخاطب گزینی و سپس ک.ی.رخوردگی از مخاطبینش بود.لاکن نباشد که شما این گونه باشید.قبل از اینکه ک.ی.ر بخورید ک.ی.ر بزنید.وقتی مخاطبی تنهایتان گذاشت یک به تخمم بگویید و سپس به سراغ نفر بعدی بروید.باشد که رستگار شوید.

هان ای پسرانم شما نیز به گوش باشید:اگر توانستید عادم شوید.والسلام.

140

بعد به جایی می رسی که می بینی بی هوا رفته ای سر آلبوم و دنبال عکس هایش با خودت می گردی.انگار داری باور می کنی که دیگر نیست.زیر خروارها خاک خوابیده است بدون تو.دیگر نیست که قربان صدقه ات برود.که با صدای خنده هایش ته دلت قنج برود.که دیگر نیست که هی حواسش به تو باشد و هی بگوید: ناهار خورده ای بابا؟میوه خورده ای بابا؟چای خورده ای بابا؟تشنه ات نیست بابا؟توی کلمن آب یخ هست بابا.دیگر نیست که وقتی پیشش می روی هی حرص بخورد که چرا یک کتاب برداشته ای و می خوانی و هی بگوید بیا ببینمت بابا.هی بنشیند پای تلویزیون و هی فحش بدهد به آخوندها و تو هی از ته دل بخندی.و تو الان هی به خودت فحش می دهی که چرا ازش فیلم نگرفتم؟چرا صدایش را ضبط نکردم؟چرا بیشتر کنارش نبودم؟هی عکس های خندانش را ببینی و به گا بروی.

139

آقای آمریکا می خواهی به ایران حمله کنی؟ فکر کرده ای ما از آن خانواده هاشیم؟تخم داری به ایران حمله کن تا ببینی دو روزه چگونه از پای کامپیوترهایمان خشتک خودت و ننه ات را سرت پرچم می کنیم.اصلن کلن اینترنتت را می ترکانیم.حتا شاید همه با هم وی پی عن های آمریکایمان را کانکت کردیم تا به گا بروی.فکر کرده ای چه؟به گور خودت و پدر نداشته ات می خندی که حمله کنی.حالا چرا چارشنبه؟ تخم داری همین العان حمله کن تا نشانت بدهیم.تازه فکر کرده ای نفهمیدیم؟ هی حمله کردنت را طول دادی تا به 2012 برسد و زود دنیا تمام شود تا شکست سنگینی نخوری. اما خود دانی، العان حمله کنی و بعد دنیا تمام شود این آخوندها در آن دنیا می گویند چون به یک کشور اسلامی حمله کرد دنیا تمام شد.نمی خواهی بگذاری از دستشان حداقل در آن دنیا راحت باشیم؟حمله نکن تو را به ارواح خاک پدرت.

138

زندگیست دیگر.گاهی اوقات چنان تا ته در آدمی فرو می کند انگار تا حالا در هیچ کسی فرو نکرده است و بار اولش است که یک آدم را این گونه به گا می دهد که وقتی بیرون می آورد باید بروی یک بخیه زن پیدا کنی و التماسش کنی که تو را ابرفض این را بدوز.گاهی اوقات هم چنان از آدم می کشد بیرون و هیچ کاری به کارش ندارد که آدمی احساس می کند زندگی هم ناتوانی جنسی دارد.شاید هم وقتی می کشد بیرون یک نفر جدیدتر پیدا کرده است که او را به گا بدهد.زندگی عزیز ما که عادت کرده ایم، به قرعان اگر راضی باشیم یکی دیگر را گشاد کنی.همین ماها را که به گا داده ای بس است به مویت قسم.بله به گا بودگی آدمی را ایثارگر هم می کند.

137

بعضی ها روی مغز و احساسشان کاندوم تاخیری کشیده اند.هی برایشان احساس خرج کن هی برایشان منطق بباف،نمی فهمند که.دق می دهند آدم را تا بیاید.بعد چه فایده که تو خسته شده ای؟ که کلن رفته ای و اینها هنوز سرجایشان ایستاده اند.کلن چند روز یا حتی چندماه تاخیر دارند.وقتی به دنبال آدم میایند که جاتر است و بچه نیست البته شاید هم باشد اما دیگر بچه ی آنها نباشد.در خوشبینانه ترین حالت دارد عقل و احساسش را برای یکی دیگر توضیح می دهد ولی همه که این طور نیستند.خیلی ها مثل من برای همیشه در احساسشان را گل می گیرند تا دیگر با این مغزهای تاخیری به گا نروند.

136

راستش را بخواهید احساس زاییدگی می کنم و بوی مشروطی ز اوضاع جهان می شنوم و نمی دانم چرا در سه ترم گذشته تنگ بازی در آورده و شاگرد اول بوده ام بله در مواقع لزوم حتا می توانم چنین تنگ شوم و این گونه کم بیاورم بعدش.فی الواقع اوضاع دانشگاهمان انقدر تخمی تخیلی است که من مثلن شاگرد خوبه شان هستم.بله می خواستم پز بدهم که موفق شدم. ولی العان احساس گشادبودگی مفرط دوباره بر من غلبه کرده است و نمی دانم چگونه این 15 واحد را پاس کنم.هیچ وقت تنگ بازی در نیاورید عزیزانم.با کون به زمین می خورید و چوبی درونش فرو می رود و کلن گشاد می شود و دیگر نمی توانید تنگش کنید و این در همه ی موارد ای نزندگی عن تعمیم پیدا می کند.

135

نمی دانم این حافظه ی شلم شوربا به چه کسی رفته است و باید بگویم حافظه ای دارم به شدت تخمی.و اگر العان نوتی از یکی بخوانم و خوشم بیاید یا کتابی بخوانم و خوشم بیاید تا آخر عمر یادم می ماند اما امان از آدم ها.شصت بار جلویم قدم رو بروند،شصت بار اسمشان را به من بگویند،نه اسم یادم می ماند،نه رسم.حافظه ی خواندنی خوبی دارم اما حافظه تصویریم ریده است.بدین صورت که هیچ وقت فلان لباس قشنگ را ندیدم بر تن کسی یا هیچ وقت نفهمیدم که خانه ی فلانی با دفعه ی قبل چه فرقی کرده است و مع الاسف مردم به من می گویند شوت و مرا شوت لقب می دهند و حتا دیده ام که به من می خندند.بروید معنویاتتان را قوی کنید عزیزانم.مثل من باطن بین باشید.ظاهر بین های عنِ خنده کننده ی خر.