169

می خواهم دلم را بکوبم و از نو بسازم.البته می خواهم کلهم ساختمانش را فرق دهم.اصلن نباید شبیه گذشته اش باشد.قبل‌تر ها فکر می کردم دل باید دهکده ای تک سرنشین باشد.تا یکی تویش هست کس دیگری حق ندارد پایش را تویش بگذارد.حتی تا کسی کامل دور نشده از دلت نباید مهمان جدید بیاوری.می گفتم: دل است،ترمینال که نیست.دلم دهکده ی کوچک و خوش آب و هوایی بود.هر مسافری آمد گوشه ای را خراب کرد و رفت.حالا که دیگر از دهکده جز ویرانه ای نمانده باید بکوبم و از نوبسازمش.می خواهم این بار فقط اتاقک کوچکی بسازم بدون هیچ در و پنجره ای حتا.با دیوارهای بتونی.سقف هم داشته باشد که هیچ دزدی وارد حریمش نشود.می دانید؟فکر می کنم این جوری امن تر باشد.
نظرات 4 + ارسال نظر
خـــآتون خـــآموش دوشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:27 ق.ظ http://khatoonekhamush.blogfa.com

همیشه علاج واقعه رو بعد از وقوع میکنیم مع الاسف :|

عادم باس تجربه به دس بیاره مرمرجان:|

فراری دوشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:06 ب.ظ http://www.escapee.blogsky.com


سگ هم توش بذار حتما!

خودم سگ شدم
پاچه گیر

ح سه‌شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:30 ق.ظ http://behmed.blogfa.com

البته جا داره من هم در این جا یک حدیثی از بزرگی واستون بگم که خیلی جای مباحثه و مشاجره و خلاصه هر کوفت و زهر مار دیگه ای که از باب مفاعله میشه درآورد، داره!
اون بزرگ میگه:
" همانا ای آقایان ها توجه بفرمایید که این خانم ها مانند هتل می مانند! (یعنی کلا مدلشون اینه که قبل از اینکه کسی بیاد خیلی خوشکل یک نفری میاد و هتل رو تمیز می کنه و واسه یه مهمان آماده می کنه و وقتی اون مهمان رفت دوباره هتل تمیز میشه واسه مهمان بعدی!"
و در ادامه این بزرگ که ما آقایون فرمایشاتشون رو همه طلا گرفتیم چسبوندیم به دیوار میگه:
" و ای بانوان! شما نیز توجه بفرمایید که ما آقایان مانند قبرستان می مانیم! هر کس که وارد ما شد تا ابد در ما خواهد ماند و هیچوقت حضورش از درون ما پاک نمی شود!"
زیاد حرف زدم!

تو که راس میگی:دی

گربه تنها یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 11:52 ب.ظ

ببین یه گربه بیار که مواظب باشه موش توی دیوار هاش نفوذ نکنه

داری نخ میدی العان؟:))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد