202

همیشه احساس می کردم اهداف بالاتری دارم و امروز که ظرفیت پذیرش دوره های روزانه ارشد را دیدم فهمیدم که اهدافم خیلی بالا است و اگر بخواهم به این همه اهداف بالا برسم کونم پاره می شود.برای ترم بعد 23 واحد دارم و همه ی درس های اصلی هم همین 23 واحد است و بهمن هم امتحان ارشد دارم و کل ظرفیت روزانه 190 نفر است.از آنجایی هم که اصلن نمی توانم به شبانه و پیام نور و بقیه ی دوره ها فکر کنم احساس می کنم که گاوم چندقلو زاییده است و کونم واقعن کشش این همه فشار و سختی را ندارد.می دانید؟هرچه فکر می کنم می بینم که واقعن کونش را ندارم که بدین شدت و حدت هم بکشم و بخوانم.پس اهداف بالاترم چه می شود؟چه کسی پاسخگوی آرزوهای بربادرفته‌ی یک جوانِ بیست و چندی ساله‌ی به گا رفته می‌باشد؟کدام مسئول محترمی پاسخگوی این سرخوردگی ها و شکست های روحی و روانی ما جوانان بدبخت فلک زده می باشد؟هاع؟درست است که من فرار مغزها بشوم و بروم خارج درس بخوانم و به این اجنبی هایی که معلوم نیست پدر و مادرشان کیست خدمت کنم؟هاع؟درست است؟دو روز دیگر که فرار مغزها شدم و آه از نهادتان درآمد قدر من را می دانید و می فهمید که نباید یک جوان که کمی،فقط کمی کونش را ندارد با ظرفیت های کم ِ دانشگاه هایتان محدود کنید.

نظرات 2 + ارسال نظر
گربه تنها چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 02:43 ب.ظ

گاهی اوقات استراحت لازمه ... میتونی مدتی استراحت کنی تا انرژی بگیری .... بعدش دوباره با انرژی بیشتر و با قدرت ادامه بدی ... میدونم اگر بخواهی میتونی ادامه بدی و قبول بشی ... البته سخته ولی تو میتونی

عاره
انقد تلاش کردم که کونم پاره شد اصن
یک روز مونده به امتحان همه ی کتابامو ریختم دور خودم و خوندم

گربه تنها شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 02:31 ق.ظ http://devil-angel.blogsky.com

سرت سلامت باشه ... ته میخواهی چه کار
ببخش خیلی بد شدم

:)))))))))))))))))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد