294

همیشه گفته ام و بارها نیز نوشته ام که انسان ها نباید سردرکون یکدیگر کننده باشند و تنها باید سر در کون خودشان کننده باشند که هم خودشان راضی باشند هم بندگان خدا.منظورم این است که من نمی فهمم به شوهرخاله ام چه ربطی دارد که من را برای ازدواج به یکی از آشنایانش پیشنهاد می دهد؟هاع؟ فکر کرده است ترش شده ام یا نصف دینم کامل نشده یا دلش به حال یتیمی ام سوخته است؟ از همه ی واسطه ها بدم می آید. از همه ی این گونه خواستگاری ها بدم می آید که دختر مانند کالایی ابتدا توسط مادر پسر و سپس توسط خود او دیده می شود.متنفرم از همه ی کسانی که همکنون که من این سطور را تایپ می کنم در خانه ی ما مشغول تمیزکاری هستند.متنفرم از خودم که به این بازی مسخره تن درداده ام. متنفرم از تو که نمی فهمی چقدر دوستت دارم...

نظرات 2 + ارسال نظر
علی بالا پنج‌شنبه 29 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 11:31 ب.ظ

تنفر!

!

گربه تنها سه‌شنبه 3 تیر‌ماه سال 1393 ساعت 12:50 ق.ظ

ترشیت هم خوشمزه هستش ... تازه خیلی دلشون بخواد که بهشون نگاه کنی ... حالا حالا ها باید برن و بیان

مرسی:))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد