حداقلش این است که مورفی بینوا از این شانس برخوردار بود که قوانین بدشانسیاش تحت عنوان قوانین مورفی معروف شود. ولی من از این شانس هم برخوردار نبودم وگرنه شما الان عوض قوانین مورفی با قوانین شانس گوه مرغی وییدهای آشنا بودید و به شانس گوه مرغی وییده ایتان لعنت میفرستادید! قضیه از اینجا شروع شد که یک روز صبح من از خواب بیدار شدم ولی گوشیام نه! و این نوید اعصاب خوردی بیپایانی را میداد! به هزار زحمت و بدبختی روشنش کردم کهای کاش پیچهای دستم میریخت و این کار را نمیکردم! تنها یک فیلم پورن روی گوشیام مانده بود که میخواستم این مایهی ننگ را پاک کنم و در حین این کار یک دفعه جلوی روسا اجرا شد! بماند که با چه بدبختیای جلوی پخش صدای جیغ و داد را گرفتم و نصف گوشت تنم به همراه پشمهای نازنینم ریخت، بماند که گوشی ِ کسخلم یک دفعه تصمیم میگرفت به افرادی که روحشان هم از من باخبر نبود زنگ بزند و آنها را سورپرایز کند، همهی اینها بماند تا به دیشب برسیم که تجلی همهی بدشانسیهای عالم درش متبلور شده بود! میخواستم رم گوشی را ویروس کشی کنم و بالطبع آن را به کامپیوتر زدم و بعد از یک ساعت که به همهی پیامبران اولوالعزم و غیر پیامبران اولوالعزم و حتی به حضرت امام خمینی و امام خامنهای و امام محمد غزالی قسمش دادم کامپیوتر کارت حافظه را شناخت ولی کافی بود مادر گرامیام به کنارم بیاید و به سیم برخورد کند تا همهی زحمات و قسمها در آن واحد پوچ شوند، و همین کافی بود تا کامپیوتر کلا نشناسد نه خدا را نه قرآن را. پس تصمیم بر این شد که رم را توی رم ریدر بگذاریم و دیگر لازم به ذکر نیست که رم ریدر گم شده بود، هست؟ و رم ریدر که پیدا شد خشاب رم گم شده بود لازم به ذکر است؟ لازم به ذکر نیست که تصمیم گرفتم رم را روی دیگر گوشیهای موجود در منزل امتحان کنم و یک گوشی اصلا نشد جای رمش را پیدا کنم و دوتا از گوشیها مشکل داشتند و تنها گوشیای که پیدا شد شارژ نداشت و شارژر نبود و گم شده بود و وقتی پیدا شد شارژ نمیکرد و باطری را توی یک عدد شارژر قورباغهای گذاشتم که چراغ چشمک زنش روشن نمیشد و پس از ده دقیقه موفق شدم؟ لازم به ذکر است؟ لازم به ذکر است که ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا تورا حرص دهند؟ و بالاخره زمانی که موفق شدم ساعت ۱۲ و نیم شب بود و خواب بر من چیره گشته بود و گذاشتم ویروس کشی شود و تا صبح فقط نصف آن انجام شده بود؟ انصافانهس؟