با اینکه هم خانه هم محل کارم از پیشگامان سرویس می گیرند ولی اینجا سیستم جالبی دارد.یک روز وارد پلاس می شود و یک روز وارد نمی شود لعنتی. و اگر ریست کردی و خوشش آمد وارد می شود وگرنه وارد نمی شود.بگذریم.این هم می گذرد..به عبارتی سپری می شود.می خواهم بگویم همه چیز سپری می شود.ما هم بدون اینکه بفهمیم داریم سپری می شویم. و تا به حال به معنی سپری شدن دقت کرده اید؟معنی رد شدن خشک و خالی نمی دهد ها!وقتی انسان به سپر بخورد و رد شود سپری می شود.یعنی در اصل سپرمالی بوده است و کم کم بدین صورت در آمده است.یعنی این سپرها هستند که ازشان رد می شویم و سپری می شویم.سپرها زیادند:مشکلات،بی پولی،بیکاری،همه چیز. و وای به آن روز که سپری شویم و نفهمیم اصلن،یعنی ضد ضربه شویم.یعنی انقدر بهمان فشار بیاید که دیگر خیلی از چیزها را حالیمان نشود.خدا نکند سپر مورد بحث گه مال هم باشد.گه مالی شدن و نفهمیدن خیلی بد است.گندش همه را خفه می کند.
دیدى دماغت عادت میکنه به بو؟
بد دردیه عادت کردن ، چه به درد ، چه به بو ، چه به.. آدم..!
ها
بده
خیلی بد
ما همه مان تنهاییم ، نباید گول خورد ، زندگی یک جور زندان است ، زندان های گوناگون. ولی بعضی ها به دیوار زندان صورت می کشند و با آن خودشان را سرگرم می کنند ، بعضی ها می خواهند فرار بکنند ،
دستشان را بیهوده زخم می کنند و بعضی ها هم ماتم می گیرند. ولی اصل کار این است که باید خودمان را گول بزنیم ، همیشه باید خودمان را گول بزنیم. ولی وقتی می آید که آدم از گول زدنِ خودش هم خسته می شود.
" صادق هدایت،گجسته دژ"
:|