دیده اید بعضی وقت ها گلاب به رویمان عن ها توی دستشویی گیر می کنند و هی باید چوب زد تا پایین بروند؟هرچه با خشانت بیشتری چوب بزنی زودتر پایین می روند.بعضی خاطرات هم همانند عنی هستند که گیر کرده اند و هیچ رقمه پایین نمی روند.اگر مغز سیفون داشت،حتا اگر مغز چوب خلا داشت میشد آن ها را برای همیشه بایگانی کرد تا عذاب ندهند آدم را. باید بتوان با خاطرات گهی خشن برخورد کرد.رو بهشان بدهی پدرت را در می آورند.آدم است دیگر.چقدر ظرفیت دارد.من نمی دانم این دانشمندان چه گهی می خورند؟چرا سیفون مغز اختراع نکرده اند؟اصلن بیایند یک چیزی بسازند که توی سرمان جاسازی کنیم و خودش تشخیص بدهد چه چیزی را بایگانی کند و چه چیزی را نگه دارد.چقدر تحمل خاطرات گهی را داریم مگر؟هاع؟
جالب مینویسی
:)
مشکل اینه که هر چی بیشتر هم چوب میزنی پایین که نمیره ... گندش هم بیشتر بالا میاد
هوووووووم