ویران می شوی وقتی یکی از عزیزترین هایت را باید از پشت مانیتوری کوچک و سیاه و سفید ببینی.
خرد می شوی وقتی می بینی هزاران سیم به تن و بدن نحیفش متصل کرده اند.
از بین می روی وقتی می خواهی در آغوشش بگیری ولی حتی مانیتور راه هم به دیوار زده اند تا نتوانی مانیتور را بغل کنی.
له می شوی وقتی منتظر دیدن چهره اش می مانی و فقط..فقط پنج ثانیه دوربین روی صورت معصومش می ماند.
پریشانیت به بی نهایت می رسد وقتی زل زده به مانیتور منتظر تکان خوردنش می
مانی و تا می آید تکان بخورد دوربین روی تخت دیگری زوم می کند.
مرگ بر آی سی یو هایی که بیمار را از مونیتوری چند اینچی به تو نشان می دهند.
این چند اینچ همه ی دنیای من است.