دختر نادیدهام سلام
خوبی مادر؟ چه خبر؟ مسواکت را زدهای؟ شامت را خوردهای؟ قرصهایت را چه؟ از رژیمت چه خبر؟ چند کیلو لاغر کردهای؟ دوست پسر جدید تو دست و بالت نداری مادر؟ خاک بر سر خرت کنم که مثل خودم بیعرضه و دست و پا چلفتیای. مگر هزاربار نگفتم مثل مادرت دری نو در بلاهت نگشا؟ گفتم یا نگفتم؟ گفتم یا نگفتممممم؟ حالا بشنو.. از چیزهایی که نگفتهام و یک بار هم بیشتر قصد گفتنش را ندارم. دخترم... هر وقت از کسی ناراحت شدی همان لحظه بگو.. ملاحظهی هیچ چیز و هیچ کس را نکن. چطور آنها به خود اجازه میدهند کاملا خودخواسته ناراحتت کنند اما تو به خودت این اجازه را نمیدهی که رفتارشان را توی سرشان بکوبی؟ تو را که میشناسم، مثل خودم خری بیش نیستی، ناراحت میشوی، توی خودت میریزی و هی خودخوری میکنی و به خودت میگویی کاش در جواب فلان چیز را گفته بودم. چرا بهمان چیز را در جوابش نگفتم؟ و هی مسئله را برای خودت بزرگ میکنی. در صورتی که اگر همان وقت جواب بدهی دیگر چیزی روی دلت سنگینی نمیکند. سوء هاضمه هم نمیگیری. دخترم، همیشه بفهم چه جملههایی را بگویی و چه جملاتی را نه! مثل مادرت خر نباش که هرچه در دل داری به زبان بیاوری. تازه من نصفش را هم به زبان نمیآورم و وضعم این است. هیچ وقت نگذار هیچ کس، تاکید میکنم، هیچکس، حتی من ِ مادرت، بفهمد که برایت مهم است. خوب نیست. برای خودت میگویم. این را از من ِ پیرزن آویزهی گوشت کن. چقدر فک زدمها. گلوی خشکیدهای دارم محتاج چایی. چایی نمیآوری مادر؟
ننه جغد شاخدار:)))))
ننه عمه ته:))
ای جان تو خودت پاک و ساده هستی و دیگران ارزش این را نمیدونن
میدونم که بالاخره یکی که ارزش تمام خوبی هات و شیطنت هات و مهربونی هات را بدونه پیدا میشه و میدونه چجوری نازت را بکشه و تلخی هات را به جون بخره و باهات بخنده
پیدا نمیشه:]]]
:))))))))))))
خوب بود
ولی بذار خودش اینا رو بفهمه
دختر جون حرفای ننه ت رو خوب گوش کن:)))))))))
می دونم میشه یه آدمی مث خودم که اینا رو جلو جلو هم که بهش بگم کار خودشو می کنه ولی بزار رسالتمو انجام داده باشم
ای رسول، ای بشیر و نذیر
ای نامه نویس
ای کاتب
ای دختردار
زنبیل و بردار و بیا
کمد کهنه؛ فرش کهنه؛ ظروف مسی خریداریم
تو خودت استاد نامه نویسایی
همه اونایی هم که این بالا گفتی خودتی:)))))))))
درررررررررررد:)))))))))))
نامه نویس واقعی
ساسان بود و عسکری
:))))))))))))))
دررررررررررد بک