3

یک ساعت پیش همین موقع از خواب بیدار شدم و دقیقا نیم ساعت کارم بود با این بی صاحاب کانکت شوم.چون این خراب است و من کونش را ندارم که ویندوزش را عوض کنم پس با همین سر می کنم و هی به پیشگامان فحش می دهم. و بعد از اینکه توانستم کانکت شوم برادرم آمد تا فیلم تنیس دانلود کند و من خیلی دوست دارم بروم برینم بر تنیس و هرچه درون آن است شاید کمی دلم خنک شود. و در نیم ساعت باقی مانده من هی با این دو تا معاشرت کردم.معاشرت کنید.معاشرت خیلی خوب است.معاشرت کنید تا مانند من یک آدم بیس و چار ساله ی افسرده ی درخودفرو رو نباشید. وباید یک جایی هم باشد که آدم های تنها بروند آنجا و با هم معاشرت کنند و خیلی هم خوب است این قضیه و حتی ممکن است آخر کار معاشرت کردنشان به ازدواج برسد و مخاطب خاص همدیگر بشوند حتا. دولت واقعا به فکر جوان های افسرده ی در خود فرو رو نیست.چندین روز است هی در سر من نوت می جوشد و من کونش را ندارم که همه اش را بنویسم و حتی وقتی شروع به نوشتن می کنم نصفش را یادم می رود.بله در واقع چنین آدم به دردنخوری هستم من. و باید یک چیزی باشد که وقتی ما نوتمان می آید کله ی مان را محکم به آن بکوبیم و خودش شروع کند نوشتن آنچه در فکرمان هست تا ما خسته نشویم و دیشب نود دیدم و حتی یک جاییش گریه ام گرفت و فهمیدم که احساساتی شده ام و این همه اش تقصیر مخاطب خاص است که یک روز هست و دو روز نیست.آی مخاطب خاص ها همیشه در دسترس باشید.

نظرات 1 + ارسال نظر
گربه تنها سه‌شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 07:07 ب.ظ

از موبایلت استفاده کن ... هر وقت حرفی داری بزن و البته قبلش رکورد گوشی را روشن کن
بعدش میتونی حرف هات را گوش کنی و کلاسه کنی ... بعدش بیا تایپ کن تا ما استفاده کنیم

چی شد که منو تنگ تصور کردی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد