15

امروز از صبح رفتم روی پشت بام درس بخوانم از بس اینها ور می زنند و بله من یک چنین انسان تنگی می شوم در زمان امتحانات. و حتی مقادیری هم خوابیدم و وقتی بیدار شدم دیدم یک انسان بی شعوری زل زده است به من آخر خاک بر سر دیگر خوابیدنِ یک توله خرس نگاه کردن دارد؟ همین شماها هستید که آدم می خواهد رویتان بالا بیاورد دیگر. و بعد جمع کردم و پایین آمدم . و الان دو ساعت است که می خواهم پلاس باز کنم و نمی شود هاتسپات و وی پی عن و همه چی را امتحان کردم و یکهو دلش خواست و همیجوری باز شد و لازم به ذکر است که تاکید کنم عنم به ریش مسئولین محترم از پیشگامان گرفته تا مخابرات و وزیر و بالایی ها.که اینچنین گه می زندد در احوالات ما. و امروز روی پشت بام متوجه شدم که چقدر صدای زندگی مردم زیاد است و من چقدر سایلنت زندگی می کنم و از همه جا بی خبرم و شنیدم که در یکی از این زندگی ها یکی به دیگری گفت پدرسگ و این خیلی خوب است که مردم انقدر پاستوریزه اند و همین را می گویند البته نظر من به عنسّگ نزدیک تر است.

نظرات 1 + ارسال نظر
گربه تنها سه‌شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1392 ساعت 09:25 ب.ظ

از این خرس عروسکی ها ... خوب خوشگلی ... همه دوست دارن نگاهت کنن

:))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد