104

خاطرات خیلی بی پدر مادرند.خاطرات چشم دارند و به جدم قسم که حسودند.مهم نیست که جدم را می شناسم یا نه!مهم این است که با عرضه است و مثل بعضی ها نیست.خاطرات تا می بینند عادم شاد است و می خندد،تا می بینند همه چیز را فراموش کرده ای از عمیق ترین پستوهای ذهن سرک می کشند و می گوین آاااای حواست باشد ما هنوز اینجاییم، نخند.یادت هست آن روز را؟یادت می آید فلان کسک را؟در خاطرت هست بهمان کار؟ما هنوز اینجاییم و با تمام قوا زندگی را به کامت تلخ می کنیم.پشیمان باش.نخند.گه می خوری شاد باشی تا ما هستیم!

نظرات 1 + ارسال نظر
هانیه دوشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 12:36 ق.ظ http://gamaj.blogsky.com

دقیقا این قسمت گه میخوری شاد باشی رو با تاکید خاصی هم بیان میکنه!

بوخودا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد