فکر کرده ای چه؟فکر کرده ای می گویم اگر کنارم بودی بغلت می کردم؟نازت می کردم؟یا مثلن دستانم را دور گردنت حلقه می کردم و لبانم را برایت لوله می کردم و از این قبیل عشقولانه بازی ها؟فی الواقع باید عرض کنم که زاییده ای عزیزم.راستش را بخواهی اگر کنارم بودی اولین کاری که می کردم این بود که لگدی محکم حواله ی تخمانت کنم تا برای همیشه عقیم شوی.اصلن شاید مثل پسر همسایه ی ما که توپ خورد به تخمش و تخمش را کشیدند تو هم یک تخم می شدی و من هی به قیافه ی نزارت می خندیدم و روحم شاد می شد.اگر کنارم بودی موهایت را می کشیدم و مجبورت می کردم دور تا دور خانه به من سواری مجانی بدهی.آخر می دانی؟من از بچگی آرزو داشتم خر سواری کنم و چه کسی بهتر از تو؟تازه در حال سواری گوش هایت را هم می کشیدم و به کونت پس گردنی می زدم.خدا را شاکر باش عزیزم که کنارم نیستی.عنتر.
ژانر ِ اینها که " نیستی که نیستی ، نشیمنگاهت متزلزل! "
بوخودا
به تخمم که نیس:))